علیعلی، تا این لحظه: 14 سال و 19 روز سن داره

قدم به قدم با علی عزیز مامان و بابا

باباخره اومدم

سلام گلکم، شیطونکم، وروجکم، پسر گلم، قند عسلم، تاج سرم، عزیز دلم... بالاخره مامای اومد به وبلاگت سر بزنه... بابایی که هنوز وبلاگت رو ندیده... می دونم که خیلی خوشش می یاد. تو این سه ماه اتفاقات زیادی افتاده. خاله صدی عروس شد (همگی بگین ماشالله)، خاله طاهی ارشد قبول شد و دایی مهدی برخلاف پیش بینی اطرافیان کنکور سه جا قبول شد (بازم همگی بگین ماشالله) و فعلا همشهری هستیم.از همه مهمتر دایی آچار فرانسه رفته خواستگاری (هزار ماشالله). ان شالله هرچی خیره براش پیش بیاد. ما که خیییییلی دوستش داریم و براش دعا می کنیم. تو هم به اون قلب مهربون و دستای  کوچولوت براش دعا کن عزیزم.... خونه تهران رو با تمام خاطرات خوب و بد و انتظار و دلتنگی و سخت...
26 شهريور 1390
1